در این روزهای پایانی اوقات فراغت، پسران یازدهمی دبیرستان علوم و معارف اسلامی امام رضا(ع) آستین همت را بالا و در قالب طرح «مدرسه تابستانه» دست به کار تکمیل مسجد فاطمه الزهرا(س) در منطقه دانش آموز مشهد زدند.
رویارویی با مخاطرات
از بیرون ساختمان نیمه کاره مسجد، صدای شور و هیجان پسرها، توجه رهگذران را به خود جلب می کند که اینجا چه خبر است؟! چهار روز از اردویشان می گذرد و یکی از دیوارهای خیس سیمانی مسجد، خود گویای نتیجه کار بچهها در این چند روز است. پس از چند ساعت کار، ناهار خوردند و حالا گرم شوخی و خنده هستند. نیمه روز است و تیزی آفتاب به قدری گرم و زننده است که نمی شود بیشتر از دقایقی تحملش کرد. اما خیلی زود با دستور آقای هژبری دست به کار میشوند.
او که معاون پرورشی دبیرستان است با لباس خاکی و بیلی به دست وسط فضای مسجد ایستاده و بروبچههای گروهش را برای درست کردن ملات بنایی راهنمایی میکند.
هنگام کار، از او درباره دلایل اجرای این دست اردوهای جهادی برای دانش آموزان می پرسم. نگاهش به کار بچههاست که دسته گلی به آب ندهند و در جواب ما میگوید: بخشی از آموزشها به صورت تئوری در فضای مدرسه انجام میشود، ولی بخش دیگری از آموزهها از جنس تعامل با دیگران و مواجهه با مخاطرات زندگی واقعی در دل کار رقم می خورد. اردوهای عمرانی یکی از بهترین بسترها برای تربیت دانش آموزان و آموزش سبک زندگی مؤمنانه است.
حواست باشد...!
او اضافه میکند: با اینکه بچههای امروز در دوره امنیت و رفاه رشد میکنند، این اردوها مورد استقبال قرار میگیرد. چون اقتضای دوره نوجوانی کنجکاوی و پرسشگری است، برای تجربه چند روز پر ماجرا، در اردوهای جهادی شرکت میکنند. آقای هژبری معتقد است اردوهای جهادی در این مرحله حساس رشد، پاسخی به نیازهای درونی بچههاست؛ از تعامل و تعاون تا مسئولیت پذیری و همبستگی ...
چند تا از بچهها آجرها را دست به دست میکنند، یکی دوتاشان با بیل، شنها را جابهجا میکنند و یکی هم کنار دست استادکار آب می ریزد تا مخلوط ِسیمان قوام بیاید و آماده دیوار چینی شود. مربی پرورشی برخی از نکات را هنگام کار به بچهها متذکر میشود: آقای محترم! حواست باشه شنها هدر نرود، اینها بیت الماله!
از بین بچهها، از «اسکویی نیا»
می پرسم چرا یک دانش آموز رشته علوم و معارف به اردوی عمرانی میآید؟ جواب میدهد: اصلاً به معارف آمدم تا تغییر کنم. فقط هدفم تحصیل نبود.
مرد میدان عمل
«شریعت تبار» هم مشغول جابهجایی آجرهاست. طبق گفتههایش، مستندهای زیادی دیده و بیشتر از آن کتابهایی درباره زندگینامه شهدا به خصوص از مدافعان حرم خوانده است. اما از بین آنها، به شهید مصطفی صدرزاده تعلق خاطر بیشتری دارد. تا میپرسم کدام یک از شهدا را میشناسی که اهل اردوی جهادی بوده، به مستند «عابدان کهنز» اشاره می کند که روایت تربیت، شکوفایی و بالندگی نوجوانان مسجد امیرالمؤمنین(ع) در منطقه کهنز شهریار است. پرسیدم از او چه چیزش را بیشتر دوست داشتی؟ میگوید:«خاکی بودن و حضور در میدان را».
اما مقصود بروبچههای جهادگر مدرسه معارف امام رضا(ع) از نقش آفرینی در این کار جهادی این بود؛ «آمدند تا با ساخت مسجد، در واقع زیرساخت شخصیت خودشان را در همین ایام نوجوانی درست بچینند تا وقتی وارد فضای دانشگاه و کار و زندگی می شوند، باورهایشان را گم نکنند».
خبرنگار: سارا صالحی
نظر شما